داستان سکس با مامان وقتی مامان حشری هول پسر خوندش میشه بلاخره مامانتو کردم

1M

داستان سکس با مامان پسر خنده حول تو نخ مامانی حشر

داستان سکس با مامان از وقتی خودمو شناختم با مامانم و کیارش و پسرش ارش باهم زندگی میکردیم تا اینکه من یه شب متوجه شدم ارش منو توو خواب بغل کرده و داره میماله یه کم تکون خوردم .

که ازم جدا شه خودشو زد به خواب منم هولش دادم عقب خوابیدم اما یواش یواش توو شبهای دیگه ارش منو میمالید و از پشت میچسبید بهم انقدر موقع خواب کرم ریخت که منم برام عادی شد.

یه شب که از پشت بهم چسبیده بود کلفتیه کیرشو روو کونم حس میکردم که یهو یه صدای جیغ از پایین اومد گفتم چی شده گفت نترس بابا طبیعیه گفتم چی، گفت بابام با مامانت.

دارن سکس میکنن یهو گفت سعید میخای بریم یواشکی نگاه کنیم گفتم برو بابا دیوونه ای مگه اولندش که من اجازه نمیدم بری مامانمو ببینی دومندش یهو میفهمن گفت نه بابا من تا.

حالا ده بار رفتم دید زدم داستان سکس با مامان گفت بابا خر نشو بیا بریم پایین یه دید بزنیم ببینیم چه خبره گفتم عمرا نمیام توو همین حین بودیم که صداهای مامانم بیشتر و بیشتر.

شد ارش گفت اخ اخ اخ فک کنم دوباره داره از کون میکنه که انقدر داد بیداد میکنه گفتم خفه شو بگیر بخواب عوضی گفت به تو چه بابا مامان خودمه دلم میخاد کون دادنشو ببینم.

پاشد رفت از پله ها پایین داستان سکس با مامان ارش رو پررو کرده بودم هربار که برمیگشت میومد از مامانم تعریف میکرد مثلا میگفت بابام اولش براش خورد بعد پاهای سفید .

مامانتو انداخت روو شونه هاش زرتی کرد توو کسش منم یه شب که از پشت بغلم کرده بودو داشت تعریف میکرد راست کردم دست زد به کیرم گفت خاک توو سرت راست .

کردی فکر نمیکردم انقدر بزرگ باشه اون شب گذشت ارش هم دیگه از من ترسی نداشت و توو خونه همش نگاش به کونو سینه مامانم بود مامانم اون موقع ها توو اوج زیبایی.

و جوونی نمیدونست که پسرِ شوهرش توو نخشه و شب روز به عشقش جق میزنه و پسر خودش هم از این موضوع خبر داره داستان سکس با مامان هروقت که مامانم نبود ارش یا شرت مامانم دستش.

بود یا سوتین جق میزد ابشو میریخت توو شرت مامانم منم هرچی میگفتم ادم نمیشد میگفت تو لخت مامانتو ندیدی که بدونی چه کسیه این لامصب.

رفته رفته ارش پررو تر شدو پیش روی کرد تا جایی که با مامانم روابطش خوب شد ارش هم هرکاری میکرد میومد برام توضیح میداد که مثلا مامانتو بغل کردم عجب سینه هایی داشت.

چقدر نرم بود منم کم کم عادت کرده بودم و کنجکاو شدم و دلم میخاست بیاد برام تعریف کنه چکار کرده اونم مو به مو میگفت یه بار گفتم تابلو چرا انقدر دست میزنی به مامانم یا ازپشت میری میچسبی بهش.

بلاخره مامانتو کردم داستان سکس با مامان

گفت از پشت چسبیدم به کون مامانت هیچی نگفت گفتم کس نگو گفت بخدا میخای بیا یواشکی نگاه کن وقتی میرم.

گفتم برو ببینم پاشد رفت منم یواشکی از جلوی در اشپزخونه نگاه کردم ارش توله سگ رفت چسبید گفت زهرا جون سفره کجاست مامانم هم دستشو .

اورد عقب توو موهای ارش گفت روو یخچاله عزیزم داستان سکس با مامان خندید گفت چی داری میگی مثله اینکه من تا جلوت مامانتو نکنم تو باورت نمیشه.

بابا تابلوعه دیگه چجوری بهت بفهمونم داستان سکس با مامان ارش راست میگفت اما من نمیخواستم باور کنم کم کم توو خونه دست مالی های ارش شروع .

شدو هروقت باباش نبود یه دستی به یه بهونه ای میرسوند به مامانم جالب اینجا بود که اصلا اعتراضی نمیکرد و همین باعث شد ارش پاشو فراتر بزاره.

و یه روز ظهر گفت پایین نیا کار دارم گفتم چکار میخای بکنی گفت بشین تا بهت بگم رفت پایین دل توو دلم نبود نمیدونستم قرار چه اتفاقی بیوفته اما مطمعن.

بودم ارش چراغ سبز رو از مامانم گرفته مامانم با خنده و عشوه میگفت اِ وا ارش نکن دیوونه الان سعید میاد ارش میگفت نه بابا داره سگا بازی میکنه نگران نباش.

ارش:جوون قربونه این سینهات برم من مامانم:اِ نکن دیوونه حالم خراب میشه داستان سکس با مامان ارش:جوون قربون حاله خرابت برم من.

مامانم:ای بابا ارش ول کن دیگه عوضی بزار برای بعد ارش:من پدرم در اومده تو هی جلوم با این اندامت میچرخی دیگه طاقت ندارم تورو خدا بزار سریع تموم میشه.

یه لحظه سرک کشیدم دیدم مامانم روو مبل دراز کشیده و ارش هم افتاده روش داره سینه هاشو میخوره اب دهنمو قورت دادم کیرم بلند شده بودو حساسیتش به قدری رسیده .

بود که نمیتونستم بهش دست بزنم بعد چن ثانیه دوباره یواشکی سرک کشیدم دیدم ارش ایستاده مامانم روو مبل نشسته داره کیر ارش و میخوره ارش منو دید با دست .

اشاره کرد برو بالا اعتنا نکردم اما ارش ترسیده بودو اصرار میکرد که برم بالا منم ترسیدم یهو مامانم بفهمه رفتم بالا بعد ده دقیقه ارش اومد.

گفت دیدی بلاخره مامانتو کردم داستان سکس با مامان منم که جق زده بودم و بی حال و پشیمون ازش جزئیاتو نپرسیدم که چجوری کرد اما ازش پرسیدم ارش تو چجوری.

مخ مامانمو زدی گفت ما اینیم دیگه گذشت و یه شب فکر ارش و مامانم بدحور منو درگیر کرده بود توو رخت خواب طبق معمول لنگ ارش روو کون من بود بهش.

گفتم خدایی راستشو بگو مامانم چجوری راضی شد باهات سکس کنه گفت اگه بگم به کسی نمیگی گفتم نه بخدا گفت ببین من از مامانت عاتو داشتم.

مامانت لامصب کسش بهشته داستان سکس با مامان

اومدم برم توو اتاقم همون موقع مامانت اومد توو نتونستم برم بالا به ناچار رفتم توو حمام قایم شدم لفن خونه زنگ خورد جواب داد داشت با یکی از دوستاش حرف میزد و میخندید.

که یهو گفت اره بابا خیلی دیوونس چن روز پیشا که بچه ها مدرسه بودن اومد دمه در به زور اومد توو همون پشت در کارمو ساخت رفت.

من اول فک کردم داره در مورد بابام صحبت میکنه اما خوب که گوش دادم دیدم داره میگه اره از وقتی که با هم خوابیدیم وقت و بی وقت میاد اینجا یه حالی به من میده و میره.

فهمیدم که منظورش بابام نیست بعد به زنه پشت تلفن گفت خیلی حشریه اصلا طاقت نداره بد مامله هم هست لامصب همچین میکنه انگار از قحطی اومده داستان سکس با مامان پرسیدم.

فهمیدی اون کی بوده که میومده مامانمو میکرده گفت اگه بگم شاخ درمیاری, کبری خانم همسایه روبرویی هست گفتم خب گفتش یه پسر نره خر داره به نام اکبرهمون میاد .

مامانتو میکنه میره گفتم چجوری اخه گفت نمیدونم خوده کبری خانم هم در جریانه گفتم ای دل غافل این مامان ما هم به همه پا داده داستان سکس با مامان گفت اره مثل اینکه.

بابام نمیتونه این جندرو سیر کنه من فقط دوس دارم تو بکنیش منم نگاه کنم گفت اوکی فردا جورش میکنم تو هم ببینی یه حالی بکنی ولی اگه بدونی چه کسیه مامانت سعید.

منکه تا کردم تووش ابم اومد لامصب کسش بهشته همینجور که داشت تعریف میکرد جق زدم ابم اومد.

سکس دانشجو سکسی دکتر کس سکسی فارسی سکس فارسی سکس افغانی سکس با دختر داستان شهوانی سکس تایلندی sex irani iranian porn

FamilyStrokes – MILF Step Mom Fucks Son

cumshot,hardcore,blonde,milf,doggystyle,shaved,wife,busty,bigtits.

bigcock,cowgirl,missionary,step-son,step-mom,kagney-linn-karter,step-mother,familystrokes

داستان سکس با مامان
سکس روسی

One thought on “داستان سکس با مامان وقتی مامان حشری هول پسر خوندش میشه بلاخره مامانتو کردم

  1. مامانم رخشنده داره زیر کیر یه مرد قوی آه و ناله میکنه و کوسش میذارن

Comments are closed.