کس وکون تپل شهوانی منم دوشی گرفتم و سر سفره ناهار شروع به صحبت کردم

1M

کس وکون تپل شهوانی مشکلی نداره و خواستی بیا اینجا

کس وکون تپل شهوانی بهش گفتم که من یه دوشی بگیرم و وسایل رو جمع کنم و بعدش میام که گفت عجله نکن فعلاً که خوابیده و مشکلی نداره.

بعد از تلفن نگاهم به بهار افتاد که دلهره و اضطراب داشت که گفتم اصلاً نگران نباش همه چی حله و خالت صحیح و سالم است.بهار جان.

دوران قبل از ازدواج من و خالت یادته؟؟؟ گفت آره کاملاً یادمه!! زدم به تابلو بازی و گفتم تو هم مثل خالت یه نفر تو دست و بالت داری؟؟ گفت که اصلاً عمو.

من اصرار کردم که راستش رو بگو و اونم کلی قسم و آیه که ندارم کس!!

راحله شروع کرد ساک زدن و منم جرات هیچ حرفی نداشتم .دیدم سعید داره اشکاش رو پاک میکنه و منم گریه ام گرفت.سعید به راحله گفت بچه نداشتی.

و بخاطر خواهرم نبود سرت رو میبریدم و من داشتم نگاه میکردم که به لحظه بدن راحله رو دیدم و دیدم چقدر سینه های خوش فرم و بدن قشنگی داره.

یه ربع ساعت گذشت سكس مادر دختر که راحله گفت با گریه که بلند نمیشه،سعید داد زد بخور گفتم که پنج دقیقه بعد دیدم داره سرش رو سعید میده جلو و راحله چند تا.

ولی اون دختر با همه دخترای دیگه باشگاه فرق داشت ، حتی خوش فرم ترین و خوشگل ترین دخترای باشگاه هم درمقابلش تازه کار بنظر میرسیدن.

و جو حسادتی که با اومدنش توی فضای باشگاه بین بقیه دخترها ایجاد شده بود رو به وضوح حس میکردم سکسی الکسیس

بنظر اون دختر حدود 27 یا 28 سال سن داشت و تصویری که الان تو ذهنم مونده از اولین باری که دیدمش رنگ پوست یکم برنزه و موهای سیاه پرکلاغی ، و البته اندام فوق العاده ش.

هیچوقت هانیه بهم نگفته بود که با بهار در این زمینه صحبت میکنه

عق زد که فهمیدم کیر سعید شق شده و سعید راحله رو خوابوند و با عصبانیت پاهاش رو داد بالا و داد زد سرش سكس مادر دختر توکه شوهرت مرده،به شکم خوابوندش.

لبه تخت که زانو راحله روی زمین و کونش قمبل شد که کس هم من هم راحله بدبخت فهمید کیر گنده و کلفت سعید رو قراره از کون بخوره.

از مشکلات حاملگی و بچه‌داری و… و خلاصه مصایب متاهلی!!!! یه دفعه بهار گفت، البته از خوشیهاش هم بگین که باهم دارید!!

با تعجب زدم زیر خنده و گفتم ای کلک تو از چی خبر داری؟! که صاف و ساده گفت من از همه چی خبر دارم!! گفتم چطور؟ گفت هم خودم دیدم و شنیدم.

و هم خاله برام تعریف کرده!! یه دفعه ازش پرسیدم دیدم سعید از اتاق زد بیرون و من همون جور با سوتین  رفتم دنبالش و التماس میکردم.

در اتاق راحله رو باز کرد دیدم راحله توی موبایلشه و تا من و سعید سكس الحرامي.

رو دید شروع به اته پته کرد که سعید خواهرش رو بغل کرد و بدون هیچ حرفی برگشت سمت اتاق من راحله بغض گرفتش و به من گفت سعید چشه.

من دیوانه شده بودم و سریع شلوارش رو کشیدم پایین کیرم رو فشار دادم سریع راه خودشو پیدا کرد و از عقب رفت توی کوسش داستان سکس.

یک آخ شهوتی کرد و خودش رو میخواست از دمم فراری بده کس. منم محکم گرفتمش. اینقدر شهوتی بودم که با سه بار تلمبه زدن آبم اومد و ریختم توی کوسش.

یه شب با آرش تصمیم گرفتیم بازی جرعت حقیقت بازی کنیم زنامونم که دیگه حجابو برداشته بودند و بالباسهای نسبتا لختی پیشمون بودند .

تو بازی هرقت حکم دست ارش میرسید میگفت آبتین باید از مژده لب بگیره یا سینهاشو بماله و بخوره . وقتی هم حکم میرسید به مزده میگفت شکوفه باید از آرش لب بگیره یا آرش سینهاشو بلیسه

البته گفت که یه دوستی داره به اسم مهسا که خیلی شیطونه کس وکون تپل شهوانی

قرار شده با یه نفر آشناش کنه!! یه دفعه فاز جدی و نصیحت برداشتم و گفتم بهار جان، عزیز دلم، خیلی خیلی مواظب باش.

آخه همه مثل من و هانیه نمیشن که با هم ازدواج کنند!! خیلی از پسرها وقتی به خواستشون رسیدن ولت میکنن و تو میمونی و شکست.

عشقی و عدم اعتماد به دیگران و…. و کلی بهش توضیح دادم که مواظب باشه! همینطور که تو فکر بود، یه دفعه پرسید، میشه بهتون اعتماد کنم و یه چیزی بگم؟؟ گفتم بفرمایید.

مطمئن باش که تحت هیچ شرایطی، اگه رازی داری، به کسی حتی پدر و مادرت نمیگم شهوانی

گلخونه وسط خونه که از اتاق به اونجا پنجره داشت کس یواش دید زدم که دیدم راحله لخته و دستاش رو با حالت دفاعی گرفته و داره با ترس نگاه سعید میکنه.

و سعید شلوارک رکابیش رو درآورد و کیرش خوابیده سكس مادر دختر بود و راحله رو نشوند و کیرش رو گذاشت دهنش.

لخت ببینم یا روناشو یا بیشتر از همه لای پاهاشو …

لخت دیدنش واسم کافی نبود ، دوس داشتم با دستهام اون اندام بینظیر رو لمس کنم و شاید بیشتر ، لمس لبهایش با لبهام ، و یا قفل کردن پاهامون توی هم و بعد بیشتر و بیشتر و بیشتر …

وقتی به خودم اومدم دیدم انگشتهام حسابی خیس شده و بدنم از شهوت و حس خوب ارضا شدن داره میلرزه ولی بازم بیشتر دلم میخواد …

گف چقد بی جنبه ای تو ساک زدن ،گفتم همینه که هس،دستمو آوردم بالا بزنمش گف باشه باشه صب کن،برگشت،ساپورتشو داد کشید پای.

ین،گفتم واسا درو ببندم بیام،رفتم بستم برگشتم دیدم کشیده بالا داره میخنده کس.

یه جذبه ای اومدمو خودش کشید پایین،منم شلوارو دراوردمو یه تف زدم کردم تو کونش.

یکم عقب جلو کردم گفتم سرپا حال نمیده بخواب،خوابید یه تف ساک زدن انداختم لای کونش انگشتمو یکم تو سراخش چرخوندم.

دوباره کردم تو کونشو آبم دوباره ریختم تو کونش،فک کنم یه کیلو آبم ریخ روش shahvani.

گف پوریا خدا لعنتت کس کنه،منم که رو زمین ولو،بیحال،تو آسمونا بودم،گف پاشو خودتو تمیز کن گمشو بیرون منم برم حموم ساک زدن.

خلاصه بعد یه سال دوباره به آرزوم رسیدم،تو اون ده دوازده روز که تو شهرستان بودم شیش بار دیگه کردمش،الانم که باز تهرانمو منتظره عید بعدی.

سکسی فارسی
سکس تایلندی
سکس فارسی سکس افغانی iranian porn سکس با دختر داستان شهوانی کون بزرگ سکس الکسیس فیلم پورنو سکس قدیمی سکس خانوادگی ماساژ سکسی

کون کردن

کس وکون تپل شهوانی منم دوشی گرفتم و سر سفره ناهار شروع به صحبت کردم
کس وکون تپل شهوانی منم دوشی گرفتم و سر سفره ناهار شروع به صحبت کردم

Super Sunny Lane Gets ASS Cummed On After NICE Doggy Fuck miyakhalifa xnxx!