داستان سكسي خانوادگی با خواهر کوس تنگ یهویی گفت سپید کاندوم گفت

20K

داستان سكسي خانوادگی با خواهر کوس تنگ

داستان سكسي کسش لیز و گرم بود نشست منم آبمیوه اورده بودم خوردیمو من شروع کردم به لب گرفتن من خودم تو کف بودم ولی این بدتر از من رو مبل اومد بغل من روبروی هم نشستیم همینطوری که لب میگرفتیم از روساپورتش کسشو میمالید به کیر من از بس خمار کیر بود همونجا ارضا شد منم کم کم لباساشو در اوردم باورتون نمیشه عجب سینه هایی داشت 75 سربالا اصلا مشخص نبود دوتا بچه شیر داده اصلا شکم نداشت بی پدر خدا شاهده اندازه کف دست کوس داشت ولی کونش کوچیک داستان سكسي بود اما سکسی بود شروع کردم به خوردن سینه هاش یکیشو میخوردم اونیکیو با دستم میمالیدم اونم هی کسشو رو کیرم میمالید داشت داستان سکس از هوش میرفت بلندش کردم از پشت چسبیدم بهش اول خودمو لخت کردم دوم اونو لختش کردم کیرمو گذاشتم از پشت لای پاش و هی اروم اروم عقب جلو میکردمو لاله گوششو با گردنش میخوردم گفتم بهش میخوری اونم گفت اره سرشو کرد تو دهنش اولش بعد تخمامو لیس میزد ولی زیاد جالب نمیخورد بلندش کردم از داستان سكسي کس لیسی بدم میاد ولی با دستم یکم براش مالوندم طاق باز خوابید سر کیرمو اروم تو شیار کسش عقب جلو میکردم اونم هی ریز ناله میکرد با اینکه شهوت داشت خفه اش میکرد ولی اینقد مغرور بود که نمیگفت بکن توش منم بیخیال شدمو کردم داستان سکس تو کسش لیز و گرم بود اونم یه اهی کشیدو شرو هرد ناله کردن اوی اره بکن بکن جلوی شوهر داستان سكسي بی عرضه ام منو بکن اویی محکمتر بزن اوف فتانه گفت خفه شو جنده!عرق کف پاهات مزه شکلات میده و شیرینه!!!!حس بدی ندارم!!!!
آیدا گفت:بدو بیا از کف پاهای من بخور تا بفهمی عرق کف پای توی کفش مونده چه مزه ای میده!فتانه با کراهت اومد جلوی کف پاهای آیدا و شروع کرد به لیسیدن و گفت:اوففففف…….اوممممممم………….چه مزه عرق بدی میدن کف پاهات جنده عوضی!!!!اوففففف……….

بالشتو فک میکردم بعد این سکس دیگه میمیرم داستان سکس از شدت درد دیگه علاوه بر درد گرفتن سوراخمم میسوخت نگو واقعا جرم داده و پاره کرده کوننو تقریبا داستان سكسي بیست دقیقه ای میشد ک داشت تلمبه میزد ک صداش رفت بالا فهمیدم داره آبش میاد ی لحظه خ خوشحال شدم ک داره تموم میشه غافل از اینکه تازه بدبختیاش بعش شروع میشه..آبش اومدو همشو خالی کرد تو کونم داغ شد کونمو کشید بیرون خودش اونطرف افتادو منم اینطرف ی ده دقیقه ای همینطوری گریه میکردم انگار ن انگار ک کشیده بیرون دردش بیشتر شده بود میترسیدم دست بزمم ب سوراخم میدونستم پاره شده..بلند شد رفت چندتا دستمال داستان سکس کاغذی آوردو خواست تمیزش کنه ک گفتم لازم نکرده گرفتمو مالیدمش ب پشتم ک داستان سكسي دیدم بعله خونی شد دستمال دوباره کلی گریه کردمو گفتم نمیبخشمت اونم حالا ک ارضا شده بود دیگه شرمنده شده بود گفت فقط میگم ببخشید گفت من میرم حموم توام جمعو جور کن خودتو برسونمت گفتم لازم نکروه خودم میرم..پاک ک کردم خودمو اوندم بلند م دیدم نمیتونم راه برم پاهام با هم جفت نمیشد احساس میکردم ماشین از روم رد شده همه جام درد میکرد لباسامو پوشیدمو دیدم نمیتونم خودم برم گفتم برسونتم..تو ماشینم اصلا ی کلام حرف داستان سکس نزدیم فقط یکم آرایش کردم ک گریه هام مشخص نشه..خوب شد تابستون بود نباید میرفتم مدرسه..ب ی بدبختی خودمو رسوندم ب حمام با ی آینه نگاه کردم سوراخمو دیدم داستان سكسي هنوز بسته نشده..تا یک هفته درد داشتم دستشویی نمیتونستم برم..اون بی همه چیزم دیگه جوابشو ندادم چندبار پیام داد ک غلط کردم کنترلم داستان سکس دست خودم نیود شهوتم زده بود بالا این چیزا

فتانه غور میزد و از کف پاهای آیدا میخورد.سمیرا هم داشت کف پاهای مهدیه رو تمیز میکرد داستان سکس و میلیسید.این مجرا حدود 3 ساعت طول کشید و سمیرا و فروزان و فتانه وقتی داشتن میرفتن آیدا رو حسابی تهدید کردن و گفتن که حالش رو میگرین.آیدا به مهدیه و دوستاش گفت که فردا صبح ساعت 8 اینجا باشین که نوبت فاطمه همسایمون و دخترشه!!!!

براش مالوندم طاق باز خوابید

ورزشکارم نه قدم دومتره ولی خب صورت مردونه دارم که همین باعث جذب زنای داستان سكسي سن بالا یا به اصطلاح میلف میشه این خاطره مربوط میشه به سال 94
اواسط زمستان 94بود که من با یه خانم به اسم سپیده تو فضای مجازی آشنا شدم سپیده اون. داستان سکس موقع32سالش بود بالاخره بعداز کلی کلنجار رفتن مخشو زدمو باهم رفیق شدیم تو این گیرو دار بنده بنا به شرایطی مجبور شدم برم تبریز ولی خوشبختانه چون پدرزنم اینا اساس کشی داشتن زنم باهام نیومد من تنهایی برگشتم انزلی تو راه به سپیده گفتم مکان جور شده و از این حرفا من رسیدم انزلی بنا به شرایط خاصی که جفتمون هم داشتیم داستان سكسي نمیتونستیم بیرون همو ببینیم پس خونه دعوتش کردم که مثل یک دوست میخواد بیاد منم گفتم کون لقش داد میکنم ندادم جلق میزنم
خلاصه روز موعود فرارسید این خانوم اومد تارسید در واحدو باز کردم بغلم کردو از داستان سکس من لب گرفت گفتم سپید ادم از دوستش لب نمیگیره ها گفت دوستی منو تو دوستی با مزایاست

سکس خانوادگی با خواهر کوس تنگ سکس گاییدن وحشیانه همسرم وجودمو از سر کیرم بکشه داستان سكسي منم با تمام توان تلنبه میزدم
پوزیشنو عوض کردیم اون نشست روکیرم من یهویی گفت سپید کاندوم گفت اشکالی نداره همینجوری داستان سکس که داری میکنی فک. داستان سكسي کن اسم بچمونو چی بزاریم. گفتم خفه بابا داگی استایلش کردم ازپشت کردم تو کسش موهاشو گرفته بودم دور دستم تلنبه میزدم با اونیکی دستم داشتم راه کونشو باز میکردم اخ که جه ادای تنگارو در میاورد میگفت دردم میاد انگشتتو نکن تو کونم منم هی میکردم کرم میریختم ولی خدایی کس خوبی داشت جوری کیرمو قورت میداد که احساس میکردم هر لحظه امکان داره کل وجودمو از سر کیرم بکشه. کسش مثل وکیوم بود من داشت ابم میمومد گفتم کجات بریزم. سریع کشیدم بیرونو رو سینه هاش داستان سکس خالی کردم خب از حق داستان سكسي نگذریم صورت خیلی نازی داشت ولی نزاشت کونشو فتح بکنم ولی بهم.قول داد واسه دفعه بعد بهم کون بده و داد
ابن اولین سکس من تو دوران بعد از ازدواجم.بود امید وارم همیشه به مرادتون برسیدو آرزوهاتون خاطره شن
اگه بد نوشتم.معذرت داستان سكسي فحش ندید لطفا اگه هم دادید به چپم داستان سکس اگه نظرات مثبت باشه بقیه فتوحاتمو تو انزلی براتون مینویسم video sex Triple.

سکس الکسیس ساک ایرانی سکسی مادر و پسر فيلم سكس گروهي فیلم سکسی حشری گروپ سکس کون ایرانی داستان گی فیلم سکسی خشن سکسی مادر سکس با مادر کون دختر داستان سکسی مامان